زندگی حسن مدرس، بیش از یک داستان تاریخی است؛ قصه مردی که علم و دین را با عدالت و شجاعت پیوند زد. از زادگاهش در سرابه تا مجلس شورای ملی، مدرس همواره در مسیر حق و حقیقت گام برداشت، بدون آنکه از فشارها و تهدیدها هراس داشته باشد. او نه تنها معلمی دلسوز و دقیق بود، بلکه نمایندهای بیباک و مستقل برای مردم ایران به شمار میرفت. امروز، یاد و میراث مدرس همچنان الهامبخش نسلهایی است که عدالت، استقلال و مسئولیت اجتماعی را ارزشمند میدانند.
مشخصات فردی حسن مدرس:
- نام کامل: سید حسن مدرس
- تاریخ تولد: حدود ۱۸۷۰ میلادی (۱۲۴۹–۱۲۵۰ شمسی)
- زادگاه: سرابه، از توابع زواره، منطقه اردستان، استان اصفهان
- درگذشت: ۱۰ آذر ۱۳۱۶ شمسی، کاشمر، ایران
- تحصیلات: علوم دینی در اصفهان و نجف
- پیشه: روحانی، معلم، سیاستمدار، نماینده مجلس شورای ملی
- لقب: مدرس (به معنی معلم / آموزگار)
- ویژگیهای برجسته: عدالتخواهی، استقلال سیاسی، مبارزه با استبداد و استعمار، خدمات اجتماعی و آموزشی
آغاز زندگی — ریشه و تربیت
سید حسن مدرس در حدود سال ۱۸۷۰ میلادی (بنا بر منابع گوناگون) در روستایی به نام «سرابه» از توابع زواره، واقع در منطقه اردستان (اصفهان) به دنیا آمد — منطقهای که خانوادهاش از سادات طباطبایی بودند. او در کودکی — پس از مدتی اقامت در زادگاه خود — برای تحصیل راهی اصفهان شد. سپس به نجف رفت و نزد علمای برجسته آن زمان به تحصیل علوم دینی پرداخت. بعد از پایان تحصیلات، با کسب اجازه اجتهاد، مدرس به ایران بازگشت و تصمیم گرفت علم را به نسل جدید منتقل کند. همان زمانی بود که لقب «مدرس» (به معنی «معلم / مدرس») برای او انتخاب شد، به پاس نقش تدریس و تعلیم در زندگیاش.

از درس و تدریس تا بیداری سیاسی
بعد از بازگشت از نجف، مدرس وارد عرصه تدریس در اصفهان شد — جایی که صبحها در مدرسه «جده کوچک» و عصرها در مدرسه «جده بزرگ» به تدریس فقه، اصول، منطق و شرح منظومه میپرداخت.
اما مدرس فقط به تدریس اکتفا نکرد. او وضعیت مدارس، موقوفات و معیشت طلاب را زیر نظر داشت و با جدیت تلاش میکرد تا عدالت را برقرار کند — درآمد موقوفات صرف طلاب شود و سوءاستفاده از موقوفهها متوقف گردد.
در همین دوران بود که او با ظلم و استبدادی که در ساختار حاکم بود، مواجه شد — مالیاتهای سنگین، فشار بر مردم و حکام محلی — و مدرس با شجاعت به مخالفت برخاست. گفتهاند پس از اعتراضات مردمی همراه با او، حاکم اصفهان مجبور شد در سیاست خود تجدیدنظر کند.
به همین خاطر، لقب «مدرس» نه فقط یادگار یک شغل، بلکه نشانه تسلیمناپذیری و مسئولیتپذیری اجتماعی او شد.

ورود به عرصه سیاست و مشروطهخواهی
با گسترش جنبش مشروطه در ایران، مدرس نیز — با ترکیب نگاه دینی و عدالتخواهانه — وارد میدان سیاست شد. او یکی از چهرههای برجسته روحانی طرفدار مشروطه بود و معتقد بود قانون و حکومت باید بر پایه عدالت، حقوق مردم و اصول شرعی باشد.
او در سال ۱۹۱۰ از سوی جامعه روحانی نجف برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس به تهران فرستاده شد، تا مطمئن شوند قوانینی که تصویب میشوند با شریعت اسلامی تناقض ندارند.
پس از مدتی، در ۱۹۱۴ بهعنوان نماینده تهران وارد مجلس شد. این آغاز فعالیت رسمی سیاسی مدرس بود.

مبارزه با استعمار و دخالت بیگانگان
یکی از مهمترین ویژگیهای مدرس، مخالفت آشکار او با دخالت قدرتهای بیگانه و استعمارگران — خصوصاً قدرتهای استعماری بریتانیا و روس — در امور ایران بود. او با شجاعت علیه معاهدات و قراردادهایی که استقلال کشور را تهدید میکرد، ایستاد.
وقتی در سال ۱۹۱۹ پیشنهادی برای قراردادی بین ایران و بریتانیا مطرح شد که میتوانست کشور را در مسیر سلطه بیگانه قرار دهد، مدرس با صدایی رسا مخالفت کرد.
او معتقد بود ایران باید مستقل بماند و احکام شرعی و اخلاقی برای حفظ هویت و کرامت مردم رعایت شود ــ نه مصالح قدرتهای خارجی. این خط مشی مدرس، او را نه فقط در میان روحانیون، بلکه در بین آزاداندیشان و وطندوستان نیز محبوب ساخت.
| موضوع | توضیحات |
|---|---|
| ویژگی برجسته | مخالفت آشکار با دخالت قدرتهای بیگانه و استعمارگران، به ویژه بریتانیا و روسیه |
| نمونه تاریخی | مخالفت مدرس با قرارداد پیشنهادی ایران و بریتانیا در سال ۱۹۱۹ که میتوانست استقلال کشور را تهدید کند |
| موضع مدرس | تأکید بر استقلال ایران و رعایت احکام شرعی و اخلاقی برای حفظ هویت و کرامت مردم |
| تاثیر و محبوبیت | محبوبیت مدرس در میان روحانیون، آزاداندیشان و وطندوستان به دلیل ایستادگی شجاعانه و پایبندی به اصول ملی |
مخالفت با دیکتاتوری و حکومت مرکزی
با تغییر اوضاع سیاسی ایران و ظهور رضاشاه پهلوی و تحولات پس از آن، مدرس از منتقدان جدی سیاستهای تمرکزگرایانه و خودکامگی حاکم بود. او به شدت با ایده براندازی رژیم قاجار و تبدیل ایران به یک «جمهوری تحت سلطه» مخالفت کرد.
در مجلس، مدرس جزو کسانی بود که علیه تغییر ساختار حکومت به جمهوری رأی داد — رأیی که گویا در اقلیّت بود، اما نشاندهنده استقلال نظر و شجاعت او بود.
پس از تثبیت قدرت رضاشاه و سیاستهای سرکوبگرانه، مدرس بارها نقد کرد؛ در نتیجه تحت فشار قرار گرفت.
تبعید، محدودیت، و تهدید — همه بخشی از دوران پایانی فعالیت سیاسی او شد. اما مدرس هیچگاه کوتاه نیامد و مقاومت کرد.

سرپرستی مدرسه، تلاش برای آگاهی، و خدمات اجتماعی
مدرس از سیاست جدا نبود، اما مدرسه و تدریس برایش همیشه اهمیت داشت. پس از ورود به تهران، تدریس در مدرسه «سپهسالار» را آغاز کرد.
او باور داشت که آموزش و بیداری فکری، زیربنای هر تحول واقعی است. بنابراین طلاب را به جدیت در درس و مباحثه تشویق کرد، و طرح «امتحان طلاب» را در مدرسه اجرا کرد تا درس و پژوهش جدیتر شود.
همچنین مدرس نقش فعالی در آبادانی روستاها و موقوفات مدرسه داشت؛ مثلاً در احیا و اصلاح قناتها در اطراف ورامین مشارکت میکرد، حتی خودش به چاه میرفت و گِل و آب بیرون میکشید تا زندگی مردم بهتر شود.
این ویژگی — یعنی دوری از رفاهطلبی، فروتنی و همدلی با مردم — نشاندهنده صدق نیت و روحیه انسانی مدرس بود؛ روحیهای که او را به مردمیترین چهره روحانی و سیاسی آن دوران تبدیل کرد.
زندگی شخصی حسن مدرس
زندگی شخصی حسن مدرس بازتابی از سادهزیستی، فروتنی و صداقت او بود. او هرگز به دنبال تجملات و زندگی لوکس نبود و ترجیح میداد در کنار مردم باشد و دردها و مشکلات آنها را از نزدیک ببیند. مدرس مردی اهل مطالعه و تدریس بود و بیشترین وقتش را صرف یادگیری، آموزش شاگردان و نوشتن میکرد. حتی در سفرها یا ماموریتهای سیاسی، کتاب و دفترچه یادداشت همراهش بود و هیچ فرصتی برای تأمل و بررسی امور علمی و اجتماعی از دست نمیداد.
مدرس در زندگی خانوادگی نیز پایبند به ارزشها و اصولش بود. او با دختری از سادات زواره ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک پسر بود.
از لحاظ اخلاقی، مدرس مردی با فروتنی، متانت و شجاعت بود. او با دوستان و اطرافیان صادق و وفادار بود و هرگز خشونت را به کار نمیبرد. در عین حال، در مقابل ظلم و فساد، استوار و بیتردید ایستادگی میکرد. علاقه او به طبیعت، قدم زدن در کوچهها و باغها و گفتگو با مردم، بخش انسانی و مهربان شخصیت او را نشان میدهد.
در یک کلمه، زندگی شخصی مدرس ترکیبی بود از سادگی، اخلاق، محبت و مسئولیتپذیری؛ ویژگیهایی که او را نه تنها به یک سیاستمدار و روحانی بزرگ، بلکه به انسانی الهامبخش تبدیل کرد. مردم او را «مردمترین نماینده» میدانستند، کسی که نزدیک به مردم زندگی میکرد و صدای واقعی آنها در مجلس بود.

تبعید، زندان و شهادت
به دنبال مخالفتهایش با رضاشاه و ساختار سیاسی تازه، مدرس تحت فشار قرار گرفت. پس از یورش به آزادیهای سیاسی، او را ابتدا به منطقه «خاف»، سپس «کاشمر» تبعید کردند.
در دهه ۱۹۳۰، وضعیت برای او بسیار دشوار شد — زندان، تنهایی، دوری از شاگردان و مردم، و فشار مادی و معنوی. گفته میشود که او در زندان هدف سم قرار گرفت و هنگام نماز در زندان به شهادت رسید.
روز ۱۰ آذر در تقویم ایران به نام «روز مجلس» نامگذاری شده است ــ در یادگار زحمات و ایستادگی مدرس برای عدالت، استقلال و شرافت.

میراث و تأثیر — چگونه مدرس همچنان زنده است
میراث مدرس چند بُعد دارد: دینی، اجتماعی، آموزشی، و سیاسی.
- در حوزه فقه و تعلیم، مدرس نخستین کسی بود که خواندن و تدریس کتابهایی مانند نهج البلاغه را در حوزهها جدی گرفت — و طلاب بسیاری را با فضیلت و علم بار آورد.
- در عرصه سیاست، او الگویی بود برای عدالتخواهی، استقلالطلبی و مخالفت با استبداد و استعمار. همان کسانی که سالها بعد علیه ظلم و دیکتاتوری قیام کردند — چه بسا از مدرس خط و راه گرفتند.
- مردم هم او را «مرد حق»، «مرد عدالت» و «مردمیترین نماینده» میدانستند؛ کسی که درد مردم را میفهمید و فراتر از سیاست، دنبال رفاه و عدالت واقعی بود.






